هنريتا و تخممرغهاي طلايي
هنريتا جوجهي كوچكي است با آرزوهاي بزرگ. او ميخواهد آواز خواندن و شنا كردن را ياد بگيرد. مهمتر از همه اين كه ميخواهد تخم طلايي بگذارد. شايد مرغهاي ديگر به آرزوهاي او بخندند، اما هنريتا همچنان كار و تمرين ميكند و براي آيندهي روشن تلاش ميكند. او ميداند كه امكانات زندگي خيلي بيشتر از آن چيزي است كه در مرغداني هست. هنريتا در رسيدن به هدفهايش از اندكي به هم ريختگي در مرغداني اگر به مفهوم زدن گل طلايي باشد نميهراسد.
نامزد نهايي كتاب سال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي در سال 1384
برگزيدهي شوراي كتاب كودك در سال 1384
برندهی جايزه ميلدرد بچلدر (انگلستان)
هنريتا جوجهي كوچكي است با آرزوهاي بزرگ. او ميخواهد آواز خواندن و شنا كردن را ياد بگيرد. مهمتر از همه اين كه ميخواهد تخم طلايي بگذارد. شايد مرغهاي ديگر به آرزوهاي او بخندند، اما هنريتا همچنان كار و تمرين ميكند و براي آيندهي روشن تلاش ميكند. او ميداند كه امكانات زندگي خيلي بيشتر از آن چيزي است كه در مرغداني هست. هنريتا در رسيدن به هدفهايش از اندكي به هم ريختگي در مرغداني اگر به مفهوم زدن گل طلايي باشد نميهراسد.
نامزد نهايي كتاب سال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي در سال 1384
برگزيدهي شوراي كتاب كودك در سال 1384
برندهی جايزه ميلدرد بچلدر (انگلستان)